مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
شاعر : هستی محرابی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل
باز امشب در نگاهت کربلا تصویر شد مرغِ جانت نوحهخوان و واژهها تکثیر شد
تا که بابا را به روی نعشِ اکبر دیدهای سورۀ والفجـر او زیبـا تـرین تفـسیر شد
روی دستانِ غمش شیرخواره پرپر میزند آه! آنـدم کامِ خشکـش بیقـرارِ شیـر شد
نالههای جانگدازت میخـراشد سینه را چـشمِ تو آئـینهدار شعـبه شعـبه تـیر شد
با دلی از خون پیش آید عمو با مشکِ آب او که میآید چرا پس این رسیدن دیر شد
گو فـلـک آتـش به بـاغِ آرزوهـایت زده تا که حلق شیرخوار از تیر کینه سیر شد
پـردۀ محـمل بـلـند و دیـدهای آنجـا زنی در میانِ شام و کوفه بیگنه تحـقـیر شد
تنـگ آمد راهِ جـاده با حـضورِ شـامیان هلهله سر داده، ذیالقربی چنین تعبیر شد
میگریستی همچو باران وا مصیبت بر لبت تا که بر دستِ زنان و کودکان زنجیر شد
من نگویم مجلسی در مقتلش آورده است شک نکن که عمه جانت از همین جا پیر شد
قتلگه وصل و فراق دو کبوتر بوده است از همین جا بود عشقِ داغشان اکسیر شد!
|